English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4218 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fine data entry control U کنترلدخولاطلاعاتعالی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fast data entry control U کنترلدخولاطاعاتسریع
data entry U ثبت داده ها
data entry U داده دهی
data entry U ثبات داده ها ورود داده ها
data entry specialist U متخصص داده دهی
direct data entry U داده دهی مستقیم
data entry operator U متصدی داده دهی
data entry mode U حالت ثبت داده ها
data entry device U دستگاه داده دهی
data entry form U فرم ورودی داده ها
control data U داده کنترلی
data control U کنترل داده ها
control data corporation U یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
data control block U بلاک کنترل داده ها
data link control U کنترل اتصال داده
data control section U بخش کنترل داده
synchronous data link control U کنترل پیوند دادهای همگام
data set control block U بلاک کنترل مجموعه داده ها
high level data link control U کنترل پیوند دادههای سطح بالا
fine U فریف
fine U مصادره کردن
fine U ضربه توپزن به پشت منطقه خود
fine U بسیار اماده
fine U جزای نقدی
fine U کیفیت بسیار بالا و عالی
Fine, I will take it. خوب من اتاق را میخواهم.
in fine U خلاصه
in fine U بالاخره
That'll do me fine. U اون برای من کافیه.
to fine down U بادادن مبلغی ازاجاره
to fine down U کاستن
fine U شگرف
fine U ریز
fine U جریمه
fine U تاوان
fine U غرامت
fine U جریمه کردن
fine U جریمه گرفتن از صاف کردن
fine U کوچک کردن صاف شدن
fine U رقیق شدن خوب
I'm fine with it. <idiom> U من باهاش مشکلی ندارم.
fine U نرم
fine U عالی لطیف
fine U نازک
fine U فاخر
entry U مقدار اطلاعات درون یک سلول مشخص
entry U در پایگاه دادههای یا کتابخانه
entry U اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
entry U آدرسی که از آن یک برنامه یا تابع اجرا میشود
entry U ورود راهرو
entry U نقط های در زمان که یک برنامه یا کار یادسته اجرا میشود توسط تقویم سیستم عامل
re entry U ورود
re-entry U نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
re-entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry U اعاده تصرف
re-entry U ورود
re entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
entry U عمل ورودی
re entry U نقط های در برنامه یا تابع که فراخوانی مجدد میشود
no entry U ورودممنوع
re entry U اعاده تصرف
entry U قلم
entry U موقعیتی که باید پیش از ورود یک تابع انجام شود
right of entry U حق ورود
entry U دخول
entry U ادخال
entry U ثبت دردفتر ثبت
entry U مدخل
entry U ورود
entry U راه راهرودر
entry U چیزثبت شده یاواردشده قلم
entry U فقره
entry U ثبت
entry U شرطبندی روی اسب معین ورود به اب
entry U نقطه شروع پرش یا چرخش
entry U شرکت کننده
fine sieve U الک
fine art U هنر هایزیبا
fine structure U ساختار فریف
fine structure U استخوانبندی فریف
fine sight U تنظیم خط نشانه دقیق
fine print U متن چاپ شده با حروف ریز
fine art U هر مهارت هنری وفریف
fine art U صنایع مستظرفه
fine skill U مهارت فریف
fine spun U نازک ریسته
I appreciate your concern, but I'm fine. U خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
fine sight U تنظیم دقیق زاویه توپ
fine sieve U غربیل
fine art U آثار هنری نمایشگاه آثار هنری
fine spun U باریک
fine spun U دقیق خیالی
fine spun U غیرعملی
fine setting U تنظیم دقیق
fine drawn U ممتد
fine drawn U نتیجه ورزش
fine drawn U باریک
fine drawing U رفوگری
fine drawer U رفوگر
fine draw U نازک کردن
fine draw U امتداد دادن
fine draw U رفو کردن
fine boring U سوراخکاری فریف
fine aggregate U مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
fine aggregate U مواد ریز
fine aggregate U مواد دانه ریز
fine adjustment U تنظیم دقیق
fine adjustment U تنظیم فریف
fine drawn U مفصل
fine fingered U چابک دست
fine fingered U ماهر
fine sand U ماسه ریز
fine rain U باران
fine rain U نم نم
fine rain U باران ریز
That is fine by me if you agree. U اگر موافقی من هم حرفی ندارم
We get along splendidly(fine) U خیلی با هم جور هستیم
That is quitw O. K. That is fine. U هیج اشکالی ندارد
fine leg U محل پشت سر توپزن
fine gravel U نرمه شن
fine gravel U شن ریز
fine gravel U شن دانه ریز
fine grained U دانه دانه شده ریز
fine grained U ریزدانه
fine flour U میده
fine setting U تنظیم میکرومتری
fine woven U ریزبافت
fine arts U هنرهای زیبا
fine drawn U لاغر شده در
to chop fine U ریزریزکردن
fine spinning U ریسندگی نخ های ظریف
fine spoken U خوش سخن
how fine the weather is U چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
how fine is the weather U چقدرهوالطیف است چه هوای لطیفی است
fine toned U خوش صدا
he has a fine p in the town U اوخانه خوبی در شهر دارد
fine tune U تنظیم خصوصیات و پارامترهای نرم افزار و سخت افزار برای افزایش کارایی
fine turning U میزان سازی دقیق
not to put too fine a p on it U رک وبادرشتی سخن گفتن
liable to fine U مشمول جریمه
fine tuning U میزان سازی دقیق
head-first entry U پرشباسر
forcible entry U ورود عدوانی
port of entry U بندر مقصد
feet-first entry U پرشسیخی
port of entry U مرز ورود کالا یا فرد به کشور
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
bill of entry U افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
bill of entry U افهارنامه ورودی
cost to entry U هزینه ورود
port of entry U بندرمحل ورود
home use entry U اعلامیه مصرف
key entry U دخول کلیدی
home use entry U اعلامیه مصرف شخصی
entry door U در جلویی [ساختمان]
single entry U حسابداری ساده
customs entry U افهار یا اعلام ورود به گمرک
single entry U حسابداری فردی
make an entry U ثبت کردن
entry doors U در های ورودی
entry door U در ورودی
entry door U ورودی
re entry vehicle U نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
deffered entry U ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
make an entry U وارد کردن
lobby-entry U مدخل
barrier to entry U منع ورود به صنعت
lobby-entry U راهرو
gable-entry U راهروی ورودی
free entry U ورود ازاد بنگاهها به صنعت
forcible entry U هتک حرمت منازل
entry point U نقطه ورود
entry side U جهت ورود
entry instruction U دستورالعمل دخول
entry keydoard U صفحه کلید ادخال
to make an entry of U ثبت
to make an entry of U وارد
entry keydoard U صفحه کلیدورودی
to make an entry of U کردن
entry point U نقطه دخول
entry plan U طرح دخول به سر پل
entry plan U طرح ورود به بندر
post entry U ثبت پس از موقع
entry line U سطر ورودی
ease of entry U سهولت ورودبه یک صنعت
double entry U سیستم دفترداری دوبل
entry group U گروه واجد شرایط
entry side U جهت دخول
entry block U کنده مدخل
entry condtion U شرط دخول
ease of entry U سهولت ورود
undefined entry U فقره تعریف نشده
entry fee U مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
entry group U واجدین شرایط تخصصی شغلی
double entry U دفتر داری مضاعف
She was a fine woman ( person ) . U وجود بسیار نازنینی بود
of a fine or beauteous mould U خوش ریخت
travellers tell fine tales U جهاندیده بسیارگوید دروغ
compacted fine earth U جاک نرم توپر
they gave him a fine sendoff U ایین بدرود راباوی بجااوردندبرایش دعای خیرکردند
Recent search history Forum search
2لطفا دخل و خرجت را عاقلانه ومنطقی کنترل و از مخارج غیر ضروری پرهیز کن
1امیدوارم جوش باشی
1you are in too much of a hurry.the young lady herself is fine.
1Secure data aggregation in wireless sensor networks
1• What is Data Preparation. That is the diffrents between the Dimensional modeling and third-normal-form (3NF) modeling? Answer 6 - The data presentation area is where data is organized, stored, and m
1من خوب هستم
2مقررات و دستورالعمل‌هاي مربوط به كنترل فضاي كشور
1این جمله اسپانیایی هستش و معنی فارسیش رو میخوام . باگوگل ترنسلیت این معنیشه:متعلق به خانواده پروکوم است و در مفهوم انتخاب گنجانده شده است . اگه میشه معنی جمله اسپانیایی اگه هم نمیشه فقط معنی پروکوم ؟
1معنی کلمه procom
0LET ME BEHOLD
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com